معنی ورجلا زدن - فرهنگ فارسی عمید
معنی ورجلا زدن
- ورجلا زدن
- داد و فریاد و جنجال راه انداختن
جهیدن و بیرون جستن از دام، برای مثال خواست نیفتاده به دام بلا / خیزد و زآن ورطه زند ورجلا (ایرج میرزا - ۱۱۱)
تصویر ورجلا زدن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با ورجلا زدن
ورجلا زدن
- ورجلا زدن
- بیرون جستن (از دام ورطه لجنزار باتلاق) :) خواست نیفتاد به دام بلا خیزد و زان ورطه زند ورجلا. (ایرج میرزا)
فرهنگ لغت هوشیار
ورجلا زدن
- ورجلا زدن
- بیرون جستن. (از دام، ورطه، لجنزار، باتلاق) :
خواست نیفتاده به دام بلا
خیزد و زآن ورطه زند ورجلا.
ایرج میرزا
لغت نامه دهخدا
ورجول زدن
- ورجول زدن
- بیرون جستن (از دام ورطه لجنزار باتلاق) :) خواست نیفتاد به دام بلا خیزد و زان ورطه زند ورجلا. (ایرج میرزا)
فرهنگ لغت هوشیار
ورجول زدن
- ورجول زدن
- ورجلا زدن. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به ورجلا زدن شود
لغت نامه دهخدا
ورمال زدن
- ورمال زدن
- کنایه از گریختن باشد از ترس جان. (برهان) (آنندراج). ورمال کردن. ورمالیدن. (حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا
درجا زدن
- درجا زدن
- در اصطلاح نظامی، در مشق سربازان، ایستاده چون رونده ای پای برداستن و نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
درجا زدن
- درجا زدن
- در امور نظامی پا بر زمین زدن بدون پیش رفتن
کنایه از در یک حال یا در یک مقام باقی ماندن و پیشرفت نکردن
فرهنگ فارسی عمید