جدول جو
جدول جو

معنی نوش باد

نوش باد
کلمه ای که هنگام نوشیدن شراب به یکدیگر می گویند، گوارا باد
تصویری از نوش باد
تصویر نوش باد
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با نوش باد

نوش باد

نوش باد
دعایی) دعائی است نوشنده را، (یادداشت مؤلف)، گوارا باد، (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین)، عبارتی که در بزم باده، ساقی و هم پیالگان در پاسخ آنکه جام برگیرد و ’به سلامتی’ گوید و بنوشد، گویند، نظیر: نوش جان ! نوش ! سازگار وجود! گوارای وجود!:
وقت طرب کردن است می خور که ت نوش باد،
منوچهری،
گر نمکش هست بخور نوش باد
ورنه ز یاد تو فراموش باد،
نظامی،
نرگس مست نوازش کن مردم دارش
خون عاشق به قدح گر بخورد نوشش باد،
حافظ
لغت نامه دهخدا

نوش باد

نوش باد
نوائی از موسیقی، (رشیدی)، نام پرده ای است از نوای چکاوک، نوش باده، (جهانگیری) (از برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

خوش باد

خوش باد
با باد نیکو. با باد خوب. رَیِّح: یوم ریح،روزی خوش باد. (یادداشت مؤلف). عذوت الارض، خوش باد گردید. عذا البلد، خوش باد گردید شهر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

نوش آباد

نوش آباد
شکرستان، شکرزار، کنایه از لب معشوق:
چو بگرفت از شکر خوردن دل شاه
به نوش آباد شیرین شد دگر راه،
نظامی
لغت نامه دهخدا

نوش آباد

نوش آباد
دهی است از دهستان حومه غربی شهرستان رفسنجان، در 12 هزارگزی غرب رفسنجان و 7 هزارگزی شمال جادۀ رفسنجان به یزد، در جلگۀسردسیری واقع است و 320 تن سکنه دارد، آبش از قنات، محصولش غلات و پسته و پنبه و لبنیات، شغل مردمش زراعت و گله داری است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان حومه بخش خاش شهرستان زاهدان، در 3 هزارگزی شمال خاش و یک هزارگزی شرق راه زاهدان به خاش، در جلگۀ گرمسیری واقع است و 150 تن سکنه دارد، آبش از قنات، محصولش غلات و لبنیات، شغل مردمش زراعت و گله داری است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا