جدول جو
جدول جو

معنی مقابض

مقابض
قبضه ها و دسته های شمشیر و امثال آنکه به دست گرفته می شوند
تصویری از مقابض
تصویر مقابض
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مقابض

مقابض

مقابض
جمع مقبض، دسته ها دسته های کارد دسته های شمشیر جمع مقبض
مقابض
فرهنگ لغت هوشیار

مقابض

مقابض
جَمعِ واژۀ مقبض. (اقرب الموارد) (محیط المحیط) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : رزم کوشان از مقابض سیف دست کشیده بدل شمشیر دست به گردن خوبان کمان ابرو حمایل ساختند. (درۀ نادره چ شهیدی ص 147). اﷲیارخان... به بسط بساط تبسط طغیان و قبض مقابض قواضب عصیان پرداخت. (درۀ نادره چ شهیدی ص 287). و رجوع به مقبض شود
لغت نامه دهخدا

مقابر

مقابر
مقبره ها، گورها، قَبرِستان ها، محل های دفن مردگان، جاهایی که مردگان را زیر خاک می کنند، سرزمینی که در آن گور بسیار باشد، گورِستان ها، جمعِ واژۀ مقبره
مقابر
فرهنگ فارسی عمید

مرابض

مرابض
جاهایی که گله های گاو و گوسفند را در آن نگهداری می کنند
مرابض
فرهنگ فارسی عمید

مرابض

مرابض
جمع مربض، آغل ها آغال ها کنام ها جمع مربض. ماوای گوسفندان بشب، ماوای سباع مانند شیر و گرگ
فرهنگ لغت هوشیار