معنی گشاده میان گشاده میان آنکه کمربند خود را باز کرده، آنکه در کار و خدمت کوتاهی کند، برای مثال وگر گشاده میان بوده ام ز خدمت تو / نبسته بودم پیش مخالف تو میان (فرخی - ۲۸۶) تصویر گشاده میان فرهنگ فارسی عمید
گشاده میان گشاده میان آنکه کمر بند خود را باز کرده، آنکه در کاری تعلل ورزد: اگر گشاده میان بوده ام زخدمت تو نبسته بودم پیش مخالف تو کمر. (فرخی) فرهنگ لغت هوشیار
گشاده میان گشاده میان آنکه در کاری تعلل ورزد. (فرهنگ فارسی معین). - گشاده میان بودن از خدمت، در خدمت تعلل کردن. کوتاهی کردن در خدمت: اگر گشاده میان بوده ام ز خدمت تو نه بسته بودم پیش مخالف تو کمر. فرخی لغت نامه دهخدا
گشاده بنان گشاده بنان گشاده دست بخشنده گشاده دست بخشنده معطی: در کرم چنان گشاده بنان بود که فضلای عالم متاع فضل بدر او میبردند فرهنگ لغت هوشیار