جدول جو
جدول جو

معنی کله خضرا

کله خضرا
کنایه از آسمان، چادر لاجوردی، طاق ازرق، طارم فیروزه، چرخ بلند، طارم اطلس، چرخ چنبری، چرخ مینا، چرخ آبنوس، طاس نگون، رواق کبود، طاق مقرنس، چتر آبگون، طاس افلاک، دریای اخضر، چرخ دوّار، خرگاه گردان، چرخ روان، چرخ خضرا، طارم اخضر، رواق فلک، رواق چرخ، طاق خضرا، قلزم نگون، چتر کحلی، طاس آبگون، رواق زبرجد، چرخ مقوّس، چتر مینا، چرخ مقوّس، سقف لاجورد، چرخ آبنوس، گنبد لاجوردی، طارم نیلگون، خرگاه سبز، چرخ نیلوفری، کلّۀ نیلوفری، چرخ روان، طاق کحلی، خرگاه مینا، تشت غربالی، طاق نیلوفری، سقف مینا، چرخ دولابی، طاق طارم، چرخ بلند، طاق لاجوردی، چرخ گردان، چرخ خضرا، چرخ چنبری، چرخ نیلوفری، گنبد کبود، گنبد طارونی، چرخ کبود، چرخ گردان، قبّه خضرا، چرخ دولابی، چرخ مینا، پردۀ نیلگون، طاق فیروزه، چرخ اخضر، رواق نیلگون، طاق مینا، چرخ اخضر، چرخ کبود، چرخ دوّار
تصویری از کله خضرا
تصویر کله خضرا
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کله خضرا

قبه خضرا

قبه خضرا
کنایه از آسمان، چَرخِ اَخضَر، طاقِ لاجِوَردی، طاقِ اَزرَق، طاقِ خَضرا، چَرخِ آبنوس، چَرخِ دَوّار، طاس اَفلاک، رِواقِ چَرخ، گُنبَدِ کَبود، چَرخِ بُلند، چَرخِ گَردان، دَریایِ اَخضَر، چَترِ کُحلی، کِلِّۀ نیلوفَری، رِواقِ نیلگون، طاقِ فیروزِه، سَقفِ لاجِورد، طارَمِ فیروزِه، چَرخِ چَنبری، چَرخِ دَوّار، چَرخِ خَضرا، طاس نِگون، طاقِ طارَم، چَرخِ نیلوفَری، چَرخِ کَبود، چَرخِ بُلَند، رِواقِ فَلَک، گُنبَدِ طارونی، چَرخِ اَخضَر، چَرخِ چَنبری، چادُرِ لاجِوَردی، چَرخِ نیلوفَری، سَقفِ مینا، چَترِ مینا، قُلزُمِ نِگون، چَرخِ مُقَوَّس، تَشتِ غَربالی، چَرخِ دولابی، طارَمِ اَطلَس، طاقِ نیلوفَری، طاقِ کُحلی، چَرخِ رَوان، خَرگاهِ سَبز، طارَمِ اَخضَر، خَرگاهِ مینا، گُنبَدِ لاجِوَردی، چَرخِ آبنوس، طاقِ مُقَرنَس، طارَمِ نیلگون، چَرخِ مینا، چَرخِ کَبود، چَترِ آبگون، چَرخِ مینا، خَرگاهِ گَردان، کِلِّۀ خَضرا، رِواقِ زِبَرجَد، چَرخِ خَضرا، طاسِ آبگون، طاقِ مینا، چَرخِ مُقَوَّس، چَرخِ گَردان، چَرخِ رَوان، پَردِۀ نیلگون، چَرخِ دولابی، رِواقِ کَبود
قبه خضرا
فرهنگ فارسی عمید

حبه خضرا

حبه خضرا
بنگ. چاتلانقوش. گیاه بنگ. (شرفنامۀ منیری). حبهالخضراء. کسبور. رجوع به حبهالخضراء و بنگ شود:
زان حبۀ خضرا خور کز روی سبک روحی
هر کو بخورد یک جو بر سیخ زند سیمرغ.
(منسوب به حافظ)
لغت نامه دهخدا

کله شجرا

کله شجرا
کله شجره. جانشینی وخلافت از جانب مرشد. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا

کله خراب

کله خراب
در تداول عامه، کسی که مغزش خوب کار نکند. تهی مغز. بی خرد. (فرهنگ فارسی معین) ، بسیار عصبانی. تندمزاج. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

کله سرا

کله سرا
دهی از دهستان اسالم است که در بخش مرکزی شهرستان طوالش واقع است و 514 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

کله خری

کله خری
در تداول عامه، احمقی. ابلهی. (فرهنگ فارسی معین). صفت کله خر. و رجوع به کله خر شود
لغت نامه دهخدا