جدول جو
جدول جو

معنی کتب خانه

کتب خانه
کتابخانه، محلی عمومی با کتاب های بسیار و مکانی برای مطالعه، کتاب فروشی
تصویری از کتب خانه
تصویر کتب خانه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کتب خانه

کتب خانه

کتب خانه
ماتیکانده کتابخانه: (از کتب خانه و علمنا ذوق علمی چشیده ام که مپرس) (مولوی)} بس که خرابات شد صومعه صوف پوش بس که کتب خانه گشت مصطبه درد خوار . {توضیح در غزلیات چاپ فروغی نیامده
کتب خانه
فرهنگ لغت هوشیار

کبت خانه

کبت خانه
نه زنبور عسل شان: (آرام کی پذیرد تا محشر این کبت خانه را که بر آشفتی ک) (سوزنی)
کبت خانه
فرهنگ لغت هوشیار

مکتب خانه

مکتب خانه
آموز خانه دبستان مکتب: (از بس که در مشق جنون رسوا شدم پیرانه سر خندند بر من نو خطان طفلان مکتب خانه هم) (محتشم کاشی. چا. بمبئی 205) توضیح مکتب خود اسم مکان است و نیازی به الحاق} خانه {ندارد ولی در زبان فارسی این نوع کلمات مستعمل است. مقایسه شود با معبد جای
مکتب خانه
فرهنگ لغت هوشیار

مکتب خانه

مکتب خانه
مدرسه، مدرسه ای که در قدیم در آن خواندن و نوشتن و قرآن و اصول دین را آموزش می دادند
مکتب خانه
فرهنگ فارسی معین

مکتب خانه

مکتب خانه
جای آموزانیدن کودکان. (ناظم الاطباء). اگر چه عندالتحقیق این ترکیب غلط است چرا که لفظمکتب که صیغۀ اسم ظرف باشد به معنی جای کتابت، حاجت به لفظ خانه ندارد ولی اوستادان به سبیل تجرید در شعر خود آورده اند. مگر اولی همین است که از این قسم الفاظ اجتناب نمایند. (غیاث). مکتب گاه. مزید علیه مکتب... چرا که مکتب خود اسم ظرف است و لفظ خانه و گاه در این ترکیب زاید بر قیاس مثل جایگاه و منزلگاه. مگر آنکه مکتب به معنی مصدری هم آمده باشد. (بهار عجم) (آنندراج) :
از بس که در مشق جنون رسوا شدم پیرانه سر
خندند بر من نوخطان، طفلان مکتب خانه هم.
محتشم کاشانی.
کنم در عشق مکتب خانه خودکوه و هامون را
بیاموزم طریق عاشقی فرهاد و مجنون را.
ظهوری (از آنندراج).
تا مباد آگاه از ذوق گرفتاری شوند
می کنم آزادطفلان را ز مکتب خانه ها.
صائب (از غیاث)
لغت نامه دهخدا

کتبخانه

کتبخانه
کتابخانه. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) :
کتب خانه پارسی هر چه بود
اشارت چنان شد که آرند زود.
نظامی.
از کتب خانه و علمنا
ذوق علمی چشیده ام که مپرس.
مولوی.
یتیمی که ناکرده قرآن درست
کبت خانه هفت ملت بشست.
سعدی.
و رجوع به کتابخانه شود
لغت نامه دهخدا