معنی قبب
قبب
قبه ها، بناهایی که سقف آن گرد و برآمده باشد، جمع واژۀ قبه
تصویر قبب
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با قبب
قبب
قبب
جمع قبه، راژ ها مهچه ها جمع قبه
فرهنگ لغت هوشیار
قبب
قبب
جَمعِ واژۀ قبه. (المنجد)
لغت نامه دهخدا
قبب
قبب
باریکی و لاغری تهیگاه و شکم. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
قطب
قطب
پیر، میخ، نشین
فرهنگ واژه فارسی سره
قبل
قبل
پیش
فرهنگ واژه فارسی سره
قبض
قبض
رسید، برگه فروش
فرهنگ واژه فارسی سره
قبر
قبر
گور، آرامگاه، مزار
فرهنگ واژه فارسی سره
قاب
قاب
چارچوب
فرهنگ واژه فارسی سره
ذبب
ذبب
پژمریدن، خشک لبی
فرهنگ لغت هوشیار