معنی فرو کردن فرو کردن داخل کردن چیزی درون چیزی یا جایی، گستردن، ریختن، پایین آوردن، چیدن یا ریزانیدن بار درخت یا گل تصویر فرو کردن فرهنگ فارسی عمید