جدول جو
جدول جو

معنی غوغا انگیختن

غوغا انگیختن
هیاهو و داد و فریاد کردن، هنگامه کردن
کنایه از فتنه و آشوب برپا کردن، غوغا کردن
تصویری از غوغا انگیختن
تصویر غوغا انگیختن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با غوغا انگیختن

غوغا انگیختن

غوغا انگیختن
هیاهو کردن بانگ برآوردن، فتنه بر پا کردن ایجاد آشوب کردن
غوغا انگیختن
فرهنگ لغت هوشیار

غوغا انگیختن

غوغا انگیختن
فتنه و آشوب بپا کردن. فتنه انگیختن. هیاهو کردن و بانگ برآوردن. غوغا برافکندن. رجوع به غوغا شود:
چو دیدم که غوغائی انگیختم
رها کردم آن بوم و بگریختم.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا