جدول جو
جدول جو

معنی غرما کردن

غرما کردن
تقسیم کردن اموال بدهکار ورشکسته به وسیلۀ طلبکاران میان خود
تصویری از غرما کردن
تصویر غرما کردن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با غرما کردن

غرما کردن

غرما کردن
تقسیم کردن طلبکاران مال بدهکار ور شکسته ای را به نسبت طلب بین خود
غرما کردن
فرهنگ فارسی معین

غرما کردن

غرما کردن
تقسیم کردن طلبکاران مال مدیون را. (از فرهنگ نظام). در تداول عامه، تقسیم کردن مال ورشکسته ای به نسبت میان دائنان. بهره بهره کردن مال ورشکستی را میان خود، به تساوی در ضرر، یعنی هریک به نسبت طلب خود ضرر متساوی متحمل شوند، مثلاً اگر به صاحب ده دینارطلبی هشت دینار دادند به صاحب طلبی پنج دینار، چهار دینار دهند. محاصه. تحاص غریمان
لغت نامه دهخدا

غرماکردن

غرماکردن
تقسیم کردن طلبکاران مال مدیون ورشکسته ای را بنسبت طلب بین خود
غرماکردن
فرهنگ لغت هوشیار

ارضا کردن

ارضا کردن
خشنود گردانیدن رضایت کسی را فراهم آوردن اقناع کردن و بر آوردن خواست و میل کسی
فرهنگ لغت هوشیار

آرام کردن

آرام کردن
استراحت بخشیدن راحت بخشیدن آسایش دادن، تسلی دادن تسکین بخشیدن، مطمئن کردن
فرهنگ لغت هوشیار

برپا کردن

برپا کردن
ثابت کردن برقرار ساختن، نصب کردن ایستاده کردن، اقامه کردن (نماز) انجام دادن، منعقد کردن (مجلس جشن و شادمانی)
فرهنگ لغت هوشیار