جدول جو
جدول جو

معنی علانیه

علانیه
ظاهر شدن، هویدا شدن، آشکار شدن، مقابل سر، آشکارگی، آشکارا، آشکار
تصویری از علانیه
تصویر علانیه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با علانیه

علانیه

علانیه
آشکارایی آشکارگی، سر شناس: مرد ظاهر شدن هویدا گشتن، آشکارگی مقابل سر، آشکار ظاهر، معروف مشهور. یا در علانیه. در آشکار آشکارا مقابل در سر. ظاهر و هویدا شدن و انتشار یافتن
فرهنگ لغت هوشیار

عرانیه

عرانیه
آبخیز، میانه دریا، کوهه کند آنچه کوهه (موج) به کنارافکند، پرآبی
عرانیه
فرهنگ لغت هوشیار

غلانیه

غلانیه
گرانی و جوشش. و نون زاید است. (از منتهی الارب). گران دانستن قیمت چیزی، و نون آن زاید است. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

عمانیه

عمانیه
خرمابنی است به بصره که پیوسته بر آن غورۀ نو و خوشۀ پخته و خوشۀ تر باشد. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). نخلی است در بصره که در طول سال بر آن شکوفه های تازه و خوشه های میوه دار و خوشه های تر باشد. (از لسان العرب) (از تاج العروس) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا

عنانیه

عنانیه
فرقه ای از یهود بوده اند منسوب به عنان رأس الجالوت که نسب او به چهل و چهار واسطه به داود پیغمبر (ع) میرسید. رجوع به آثارالباقیۀ بیرونی چ ساخائو ص 58 شود
لغت نامه دهخدا

عجلانیه

عجلانیه
شهرکی است به ثغور مرج دیباج نزدیک مصیقه. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا