جدول جو
جدول جو

معنی عزنصره

عزنصره
پیروزی او بزرگ و گرامی باد. پس از نام پادشاهان آورده می شد
تصویری از عزنصره
تصویر عزنصره
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با عزنصره

عزنصره

عزنصره
پیروزی او بزرگ و گرامی باد، 000 و نه حصانت آن حصار بافرو شکوه نظام الملکی - عزنصره - پایدار ماند
فرهنگ لغت هوشیار

عز نصره

عز نصره
مُرَکَّب اَز: فعل عزّ + فاعل، نصر + ه، ارجمند است یاری او. و آن را پس از نام شاهان و سلاطین آرند: ﷲ المنه که... بدولت مخدوم عز نصره نوائب بسلامت میگذارد. (عتبهالکتبه ص 122)،
تو شدی زنده دار جان ملوک
عز نصره خدایگان ملوک.
نظامی.
فکیف در نظر اعیان خداوندی عز نصره که مجمع اهل دل است و مرکز علمای متبحر. (گلستان سعدی)
لغت نامه دهخدا

عنصره

عنصره
جشن یهودان فرو رسیدن آیین و کیش انگیزه آن است، جشن ترسایان آشکارش رهاننده است بر شاگردان خویش
فرهنگ لغت هوشیار

عنصره

عنصره
لغتی است عبری بمعنای اجتماع و محفل. (از اقرب الموارد).
- عید عنصره، در نزد نصاری، یادبود حلول روح القدس است بر تلامیذ، و آن بفاصله پنجاه روز پس از عید فصح قراردارد و در نزد یهود یادبود نزول شریعت است بر آنها به دست موسی پیغامبر، در طور سیناء. (از اقرب الموارد). عنصره، نام روز بیست وچهارم حزیران است و در آن روز یحیی بن زکریا متولد شده و در آخر این روز خدای تعالی برای یوشعبن نون حبس شمس فرمود و آن از اعیاد نصاری بحساب می آید. (از ابن خلکان). عیدی است یهودیان را که پنجاه روز پس از عید فطیر واقع میشود. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

عجنجره

عجنجره
زن گرداندام سبک روح. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

عشنزره

عشنزره
مؤنث عشنزر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به عشنزر شود
لغت نامه دهخدا