جدول جو
جدول جو

معنی شتلم

شتلم
اشتلم، زور، ستم، پرخاش و هیاهو، داد و فریاد، تندی، لاف زدن، رجزخوانی
تصویری از شتلم
تصویر شتلم
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با شتلم

شتلم

شتلم
مخفف اشتلم. درشتی کردن بغیر موقع و بیجا. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). لاف و گزاف:
ای گشته برای تو موافق انجم
گشتی چو به جود شهره نزد مردم
از گردش این زمانۀ پرشتلم
نامت نشود ز دفتر هستی گم.
انوری (از دستورالوزراء خواندمیر و فرهنگ سروری).
و رجوع به اشتلم شود، ظلم و تعدی نمودن باشد به مردم. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). غلبه و زور. (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا

اشتلم

اشتلم
اخذ چیزی بزور، لاف پهلوانی زدن، تندی خشونت، تعدی زور
اشتلم
فرهنگ لغت هوشیار

شتلی

شتلی
پولی باشد که در قمار ببرند و به حاضران مجلس یا به صاحب خانه به رسم انعام دهند
فرهنگ لغت هوشیار

شیلم

شیلم
پارسی تازی گشته شلمک، خر سنگ گیاهان شیلم گیاهی است از تیره گندمیان که دارای خوشه هایی کوچکی می باشد، نباتی است یک ساله و دانه های آن مدت مدیدی قادرند که قوه نمای خود را حفظ کنند شلمک یکی از گیاهان خوب مراتع و در هر سال سه مرتبه میشود آن را درو کرد زوان دنقه شیلم چچم چچن
فرهنگ لغت هوشیار

اشتلم

اشتلم
زور، ستم، پرخاش و هیاهو، داد و فریاد، تندی، برای مِثال کُردی خرکی به کعبه گم کرد / در کعبه دوید و اشتلم کرد (نظامی۳ - ۳۸۰)، لاف زدن، رجزخوانی
اشتلم
فرهنگ فارسی عمید