جدول جو
جدول جو

معنی شاه زنگ

شاه زنگ
تاریکی شب، کنایه از شب، طیلسان مطّرا، چشمۀ قیرگون، حجاب ظلمانی، چتر عنبری، چتر عنبرین، چتر آبنوس، چشمۀ قیر، چتر شام، تخت آبنوسی
تصویری از شاه زنگ
تصویر شاه زنگ
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با شاه زنگ

شاه زنگ

شاه زنگ
حاکم و فرمانروای زنگ. سلطان زنگبار، مجازاً شب را گویند وبعربی لیل خوانند. (برهان قاطع). کنایه از شب است. (انجمن آرا) (آنندراج). صاحب فرهنگ نظام گوید: شاه زنگ استعاره برای آفتاب است. و پیداست که در بیان این معنی نظر بمعنی دیگر زنگ که آفتاب باشد بوده است
لغت نامه دهخدا

شاه گنگ

شاه گنگ
گنگ بزرگ آسیا. مجرای بزرگ آب آسیا. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

شاه صنم

شاه صنم
شاه زیبارویان، شاه (فارسی) + صنم (عربی)، نام همسر فتحعلی شاه قاجار
شاه صنم
فرهنگ نامهای ایرانی

شاه فنر

شاه فنر
بزرگترین فنری که در وسایل نقلیه موتوری در زیر شاسی قرار دارد
شاه فنر
فرهنگ لغت هوشیار

شاه بانگ

شاه بانگ
گیاهی است پایا از تیره مرکبان که ارتفاعش بین نیم تا یک متر میرسد و معمولا به حالت خودرو در اراضی خشک می روید. ساقه این گیاه راست و برگهایش نوک تیز و ناهموار و دارای کرک پنبه یی در سطح تحتانی پهنک است. طبق گل گیاه مذکور کوچک و بر روی آن گلهایی لوله یی به رنگ سفید یا مایل به زرد است. از این گیاه سابقا به عنوان مقوی معده و مدور معرق و قاعده آور استفاده میکردند ولی امروزه متروک است. در استعمال خارجی از شاه بانگ بعنوان التیام دهنده زخمها استفاده میشود این گیاه در اکثر نقاط دنیا و نیز ایران می روید شایانگ بذیلبا شاهبانج شجره البراغیث طباق منتن قوثیرا قونیزه اسپرم غم بیابانی شوکه منیه شوکه منتنه برنوف ترهلی شاه بانج شابانج
فرهنگ لغت هوشیار

چاه زنخ

چاه زنخ
کنایه از فرورفتگی کوچکی در میان چانه، برای مِثال در خم زلف تو آویخت دل از چاه زنخ / آه کز چاه برون آمد و در دام افتاد (حافظ - ۲۳۰)
چاه زنخ
فرهنگ فارسی عمید

شاه فنر

شاه فنر
بزرگ ترین فنر که در وسایل نقلیۀ موتوری در زیر شاسی و در کنار چرخ ها قرار دارد
فرهنگ فارسی عمید

چاه زنخ

چاه زنخ
چاه ذقن. چاه زنخدان. چاه غبغب. (آنندراج). گودی چانه. (ناظم الاطباء). چاه ذقن و چاه زنخدان. (فرهنگ نظام). گوی که بر زنخ باشد. گودی در زنخ:
در خم زلف تو آویخت دل از چاه زنخ
آه کز چاه برون آمد و در دام افتاد.
حافظ.
رجوع به چاه ذقن و چاه زنخدان و چاه غبغب شود
لغت نامه دهخدا