جدول جو
جدول جو

معنی زبرجدین

زبرجدین
زبرجدی، رنگ سبز مایل به زرد، به رنگ زبرجد، دارای چنین رنگی، آراسته به زبرجد
تصویری از زبرجدین
تصویر زبرجدین
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با زبرجدین

زبرجدین

زبرجدین
منسوب به زبرجد، برنگ زبرجد. مانند زبرجد، مرصع به زبرجد. پیراسته به زبرجد. زبرجد نشان. زبرجدنگار
لغت نامه دهخدا

زبرجدی

زبرجدی
رنگ سبز مایل به زرد، به رنگ زبرجد، دارای چنین رنگی، آراسته به زبرجد
زبرجدی
فرهنگ فارسی عمید

زبرجدی

زبرجدی
در عراق عجم، شهری کوچک است و هوای بد دارد و آبش ناگوارنده، حاصلش انگور بسیار. (نزهه القلوب چ اروپا ص 70)
لغت نامه دهخدا

زبرجدگون

زبرجدگون
مانند زبرجد. زبرجدی رنگ. زبرجدفام:
یا همچو زبرجدگون. یکرشتۀ سوزن
اندر سر هر سوزن یک لؤلؤ شهوار.
منوچهری (دیوان ص 37)
لغت نامه دهخدا

زبرجدرنگ

زبرجدرنگ
برنگ زبرجد. زبرجدگون. زبرجدفام. زبرجدی. زبرجدین
لغت نامه دهخدا