معنی رفته رفته گذشته، سپری شده مثلاً عمر رفته، کنایه از درگذشته، مرده، مقابل آمده، روانه شده، از دست رفته، برزبان آمده، گفته شدهرفته رفته: به تدریج و تانی، کمکم، اندک اندک تصویر رفته فرهنگ فارسی عمید