معنی خوش
- خوش
- دلپسند، شاد، شادمان، گوارا، مطبوع مثلاً آب خوش،
سرسبز، خرم،برای مثال گل همین پنج روز و شش باشد / واین گلستان همیشه خوش باشد ،(سعدی - ۵۴)
خوب، نیک، زیبا، آسوده
خوش بودن: خوشحال بودن، آسوده بودن، آسایش داشتن
خوش خوش: خوش خوشک، کنایه از از روی خوشی، کم کم، به تدریج، با درنگ و تانی
