جدول جو
جدول جو

معنی خلافت

خلافت
جانشینی پیغمبر، خلیفه بودن، جانشین کسی شدن، جانشینی، نیابت، مخالفت
تصویری از خلافت
تصویر خلافت
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خلافت

خلافت

خلافت
جانشینی خلیفه بودن، خلیفگی جانشینی پیغمبر، پادشاهی سلطنت، مقامی است که سالک بعد از قطع مسافت و رفع بعد میان خود و حق بر اثر تصفیه و تجلیه و نفی خاطر و خلع لباس صفات بشری از خود و تعدیل و تسویه اخلاق و اعمال و جمع آن منازل که ارباب تصفیه معلوم کرده اند و طی منازل سائرین و وصول بمبدا حاصل کرده باصل و حقیقت و اصل گشته سیرالی الله و فی الله تمام شده و از خودی محو و فانی و ببقای احدیت باقی گشته آنگاه سزاوار خلافت است. یا خلاف الهی. مقام نفوس کامله انسانی است. جانشینی، نیابت، امامت، جانشینی پیغمبر (ص)
فرهنگ لغت هوشیار

خلافت

خلافت
گولی. احمقی. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به خَلافه در این لغت نامه شود:
پس از خلافت و شنعت گناه دختر چیست
ترا که دست بلرزد گهر چه دانی سفت.
سعدی (گلستان)
لغت نامه دهخدا

جلافت

جلافت
میان تهی بودن، بیمغزی حماقت. میان تهی بودن میان تهی، بی مغزی میان تهی، بی مغزی
فرهنگ لغت هوشیار

خلافه

خلافه
جانشینی مونث خلاق. یا قدرت خلاقه. نیرویی که موجب خلق آثار بدیع گردد
فرهنگ لغت هوشیار