معنی خاموش ساختن خاموش ساختن قطع کردن جریان برق در وسایل برقیساکت کردن، از سخن بازداشتن، از آواز یا گفتار بازداشتنفرونشاندن آتش یا چراغ، خاموش کردن تصویر خاموش ساختن فرهنگ فارسی عمید
خاموش ساختن خاموش ساختن کسی را از سخن بازداشتن. قطع کلام کردن. (منتهی الارب). خاموش کردن. رجوع به خاموش کردن شود، کسی را از گریه و ضجه بازداشتن، غضب کسی را فرونشاندن، آتشی را خاموش ساختن، اطفاء حریق لغت نامه دهخدا