گنجشک را گویند و به عربی عصفور خوانند. (برهان). گنجشگ باشد. (جهانگیری). گنجشک و عصفور. (ناظم الاطباء). چُغُک و چُغو و چُغوک: شوم چون بوم و گرسنه چون زاغ خُرد چون چغنه سست چون کوتر. پوربها (از جهانگیری). رجوع به چُغُک و چُغو و چُغوک شود، ابابیل. (ناظم الاطباء)
نام سازی است که نوازند. (برهان). نام سازی است. (جهانگیری) ، مخفف چغانه است و آن چوبی باشد میان شکافته که چند جلاجل بر آن تعبیه کرده اند. (برهان). مخفف چغانه است. (انجمن آرا) (آنندراج). سازی که چغانه نیز گویند. (ناظم الاطباء) : بیا مطرب آن چغنه کز یک فغان کشد زاهدان را به دیر مغان. خسرو (از انجمن آرا). ، نوائی از موسیقی. (ناظم الاطباء).
دانه ای که مرغ از زمین برچیند و بخورد، هر طبقه از دیوار گلی، دیوار گلی، قسمتی از ساختمان پوسته جامد کره زمین که دارای ساختمان مشابه از لحاظ مواد ترکیبی است و آثار و بقایای فسیل شناسی آن مربوط بیک زمانست طبقه زمین