معنی چر چر چرخی که به قوۀ آب حرکت کند، چرخی که آب آن را بگرداند، گرداب، چرخابپسوند متصل به واژه به معنای چرنده مثلاً علف چر،غذا خوردن انسان، چشیدن و خوردن انواع خوردنی ها تصویر چر فرهنگ فارسی عمید