معنی جابه جاشده - فرهنگ فارسی عمید
معنی جابه جاشده
- جابه جاشده
- چیزی که از جا دررفته، چیزی یا کسی که از جای خود تکان خورده
تصویر جابه جاشده
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با جابه جاشده
جابه جا شدن
- جابه جا شدن
- نقل مکان کردن، از محل خود خارج شدن استخوان
فرهنگ فارسی معین