جدول جو
جدول جو

معنی تفاصح

تفاصح
به تکلف فصاحت نشان دادن، تشبه به فصحا، تیززبانی، چرب زبانی
تصویری از تفاصح
تصویر تفاصح
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با تفاصح

تفاصح

تفاصح
شیوازبانی نمودن که نباشد. (زوزنی). تفصح. (منتهی الارب). به تکلف فصاحت نمودن. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، به زبان عرب سخن گفتن مرد عجمی، زبان آور شدن مرد عربی. (ناظم الاطباء). به همه معانی رجوع به تفصح شود
لغت نامه دهخدا

تفاتح

تفاتح
سخن پوشیده بهم گفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تخافت. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

تفاقح

تفاقح
پشت بسوی یکدیگر کردن. (از منتهی الارب) (آنندراج). پشت بر پشت یکدیگر قرار دادن گروه، کما تقول: تقابلوا و تظاهروا. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا