جدول جو
جدول جو

معنی پیه پیاز

پیه پیاز
په پیاز، نوعی اشکنه که با پیه یا روغن، آب و پیاز درست کنند
تصویری از پیه پیاز
تصویر پیه پیاز
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پیه پیاز

پیه پیاز

پیه پیاز
اشکنه پیاز و (پیاز آب) : گفت تو امروز چه خوردی ک گفت: اندکی په پیاز
فرهنگ لغت هوشیار

پیه پیاز

پیه پیاز
پِه ْپیاز، نوعی غذا، رجوع به په پیاز شود
لغت نامه دهخدا

په پیاز

په پیاز
اشکنه پیاز و (پیاز آب) : گفت تو امروز چه خوردی ک گفت: اندکی په پیاز
فرهنگ لغت هوشیار

په پیاز

په پیاز
نوعی اشکنه که با پیه یا روغن، آب و پیاز درست کنند، برای مِثال ای دریغا گر بدی پیه و پیاز / په پیازی کردمی گر نان بدی (مولوی - لغت نامه - په پیاز)
په پیاز
فرهنگ فارسی عمید

په پیاز

په پیاز
اشکنه. پیازو (پیاز آب) :
ای دریغا گر بدی پیه و پیاز
په پیازی کردمی گر نان بدی.
مولوی.
نقل است که وقتی خادمۀ رابعه په پیازی میکرد که روزها بود تا طعامی نساخته بودند. (تذکره الاولیاء). گفت توامروز چه خوردی ؟ گفت اندکی په پیاز. (تذکره الاولیاء عطار)
لغت نامه دهخدا