معنی پراندن پراندن پَراندَن پرواز دادن، پرتاب کردنبه زبان آوردن کلمه به صورت ناگهانی و بداههبه طور ناگهانی کسی را بیدار کردن پرواز دادن، پرتاب کردنبه زبان آوردن کلمه به صورت ناگهانی و بداههبه طور ناگهانی کسی را بیدار کردن تصویر پراندن فرهنگ فارسی عمید