معنی پا فشردن پا فشردن پا فِشُردَن پای فشردن، اصرار و ابرام کردن، پافشاری کردن، ایستادگی کردن، پایداری کردن پای فشردن، اصرار و ابرام کردن، پافشاری کردن، ایستادگی کردن، پایداری کردن تصویر پا فشردن فرهنگ فارسی عمید