جدول جو
جدول جو

معنی آتش انگیز

آتش انگیز
کسی که آتش روشن کند، آتش افروز، کنایه از ویژگی کسی که سخنان تند و زننده، بگوید که باعث خشم و غضب دیگران شود، برای مثال آن دل شده زآن فسانه شد تیز / بگشاد دهان آتش انگیز (لغتنامه - آتش انگیز)
تصویری از آتش انگیز
تصویر آتش انگیز
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با آتش انگیز

آتش انداز

آتش انداز
کسی که کارش روشن کردن کوره آجرپزی و اجاق و تنور نانوایی و تون حمام و مانند آن بود، در قدیم کسی که به صف دشمن نفت و آتش پرتاب می کرد
فرهنگ فارسی معین

آتش انداز

آتش انداز
کسی که در کورۀ آجرپزی، تون حمام یا نانوایی مامور افروختن آتش است و مواد سوختنی را در کوره می ریزد، کسی که در میدان جنگ آتش به طرف دشمن می انداخت
آتش انداز
فرهنگ فارسی عمید

آتش انداز

آتش انداز
آنکه در جنگها آتش یا نفط بصف دشمن افکند:
بهر سو که دو گرد کین ساز بود
میانْشان یکی آتش انداز بود.
اسدی.
، کسی که افروختن تنور نانوایی با اوست
لغت نامه دهخدا

تب انگیز

تب انگیز
که تب انگیزد. تب آورنده. تب خیز. رجوع به تب و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا