معنی اوستاد اوستاد استاد، آنکه علم یا هنری را به دیگران تعلیم می دهد، آموزگار، آموزنده، دانا و توانا در علم یا هنری، معلم عالی رتبۀ دانشگاه، بالاتر از دانشیار، سرکارگر یا کارفرما در کارگاه صنعتی، رئیس در برخی از بازی های کودکان تصویر اوستاد فرهنگ فارسی عمید
اوستام اوستام آتش کاو آهنین محش محشه سیخی که در تون حمام و تنور نانوایی بکار میرود کفچه آتشدان چمچه کمچه آتش کش بیلچه خاک انداز فرهنگ لغت هوشیار
اوستام اوستام ستام، اعتماد، برای مِثال به افزای خوانند او را به نام / هم از نام و کردار و هم اوستام (ابوشکور- مجمع الفرس - اوستام)، معتمد، معتبر فرهنگ فارسی عمید
اوستاخ اوستاخ گستاخ، دلیر، بی پروا، بی ترس، برای مِثال روی صحرا هست هموار و فراخ / هر قدم دامی ست کم ران اوستاخ (مولوی - ۳۴۶) فرهنگ فارسی عمید
اوستام اوستام استام، یراق زین و لگام اسب، (برهان) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (انجمن آرا) : چون برآهختی ز تن شرم ای پسر یافتی دیبا واسب و اوستام، ناصرخسرو، لغت نامه دهخدا