جدول جو
جدول جو

معنی انداوش

انداوش
انداییدن، اندودن، کاهگل کردن بام یا دیوار، گل مالی کردن، آلوده کردن، انداییدن، انداویدن
تصویری از انداوش
تصویر انداوش
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با انداوش

انداوه

انداوه
ماله، مالۀ بنایی که با آن گل یا گچ به دیوار می مالند، شکوه، شکایت
انداوه
فرهنگ فارسی عمید

اندایش

اندایش
از انداییدن و اندودن، . کاهگل کردن وگلابه و گچ مالیدن. (برهان قاطع) (از هفت قلزم) (آنندراج). انداییدن. (ناظم الاطباء). کاهگل کردن. (شرفنامۀ منیری) (فرهنگ سروری) (مؤید الفضلاء). اندودگی وگل مالی. (فرهنگ رشیدی). گل کاری. گل مالی. (فرهنگ فارسی معین).
لغت نامه دهخدا

انداوه

انداوه
مالۀ استادان بنا باشد و آن افزاری است که بدان گل و گچ بر بام و دیوار مالند. (برهان قاطع) (آنندراج). مالۀ بنایان که بدان اندود کنند و بام اندایند. اندا و انداوه بدل یکدیگرند. (انجمن آرا). ماله که بدان اندود کنند. (فرهنگ سروری). مسجه. مسیعه. ماله که آلت اندایش است. (شرفنامۀ منیری).
لغت نامه دهخدا

اندامش

اندامش
شهری است بین کوههای لور و جندی شاپور. اصطخری گفته از شاپور خواست تا لور سی فرسخ است که در آن فاصله نه ده و نه شهری است و از لورتا شهر اندامش دو فرسخ است و از پل اندامش تا جندی شاپور دو فرسخ است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا