معنی استراتژی - فرهنگ فارسی عمید
معنی استراتژی
- استراتژی
- استفاده از امکانات برای برنامه ریزی جهت رسیدن به هدف معیّن، سیاست گذاری، در امور نظامی علم اداره کردن عملیات و حرکات ارتش در جنگ
تصویر استراتژی
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با استراتژی
استراتژی
- استراتژی
- فرانسوی جنگ آرایی رزم آرایی فن اداره عملیات جنگی دانش رهبری عملیات نظامی سوق الجیش
فرهنگ لغت هوشیار
استراتژی
- استراتژی
- نقشه و هدایت عملیات جنگی، نقشه، ترفند، راهبرد (واژه فرهنگستان)، هر طرح درازمدت برای هدفی خاص، استراتژی اقتصادی، استراتژی نظامی
فرهنگ فارسی معین