جدول جو
جدول جو

معنی نیم سوز

نیم سوز
چوب یا هیزمی که تمام آن نسوخته باشد، کنایه از لاغر و سیاه
تصویری از نیم سوز
تصویر نیم سوز
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با نیم سوز

نیم سوز

نیم سوز
نیم سوخته، (آنندراج)، که نیم آن سوخته است، (یادداشت مؤلف)، نیم سوزیده، که نیمی از آن باقی است و نیم دیگر سوخته و معدوم شده است:
اشک چون شمع نیم سوز فشاند
خفته تا وقت نیم روز بماند،
نظامی،
مینا چو نیمه شد نرساند شبم به صبح
تا صبحدم وفا نکند شمع نیم سوز،
دانش (از آنندراج)،
، هیمه و چوبی که قسمتی از آن در اجاق سوخته و تبدیل به زغال شده است
لغت نامه دهخدا

نیم کوز

نیم کوز
کوزپشت، خمیده پشت، (آنندراج)، مرد کوزپشت، (ناظم الاطباء)، کسی که اندکی پشتش منحنی باشد، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

نیم ساز

نیم ساز
منصف الزاویه، (لغات فرهنگستان)، که زاویه را دونیمه سازد
لغت نامه دهخدا