معنی مماثله مماثله مانند شدن، مثل هم شدن، کسی یا چیزی را به دیگری مانند کردن تصویر مماثله فرهنگ فارسی عمید
مماثله مماثله مماثلت. مماثله. مانند و مشابه گردیدن. (از ناظم الاطباء). مانند شدن. (غیاث اللغات) (آنندراج). با کسی یا چیزی مانیدن. (دهار). مانند یکدیگر شدن. (از منتهی الارب). تماثل. مشابهت. (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد) ، تشبیه کردن. (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا
مماطله مماطله مماطله و مماطلت در فارسی: درنگ کردن، دیر کاری دول (گویش تهرانی) تاخیر کردن در کاری یا در حق کسی معطل کردن در انتظار نگه داشتن، تاخیر درنگ فرهنگ لغت هوشیار