جدول جو
جدول جو

معنی گربه شانی

گربه شانی
تملّق گویی
مکر، حیله، فریب، ستاوه، کلک، خاتوله، گول، چاره، روغان، کید، ترب، دغلی، ترفند، تزویر، تنبل، دویل، غدر، احتیال، خدعه، قلّاشی، شید، ریو، دستان، دلام، حقّه، نارو، شکیل، نیرنگ، اشکیل
تصویری از گربه شانی
تصویر گربه شانی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گربه شانی

گربه شانی

گربه شانی
مکاری حیله گری، فریفتگی، تملق گویی، میانه را گرفتن اصلاح ذات البین: و این جنس چنان متاصل نگردد که قلع آن در امکان نیاید و آخر بحیلت بلابندی توان کرد و گربه شانی در میان آورد
فرهنگ لغت هوشیار

گربه شانی

گربه شانی
فریفتگی. مکاری: و آن را به حیلت بلا بندی توان کرد و گربه شانی توان به میان آورد. (کلیله و دمنه). رجوع به گربه شاندن شود
لغت نامه دهخدا

گربه شانگی

گربه شانگی
گربه شانی: چو گربه شانگی کی لایق آید چنین سلطان چنین شیر ژیان را ک (منسوب به مولوی)
فرهنگ لغت هوشیار

گربه شاندن

گربه شاندن
حیله کردن فریفتن، خود را فریفتن، فریفته شدن: بحسرت جوانی بتو باز ناید چرا ژاژ خایی چرا گربه شانی ک (ناصر خسرو)، تملق گفتن
فرهنگ لغت هوشیار

گرمه خانی

گرمه خانی
دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد، واقع در 8 هزارگزی شمال خاوری کوهدشت و 5 هزارگزی شمال اتومبیل رو خرم آباد به کوهدشت. هوای آن معتدل، دارای 180 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه ها تأمین میشود و محصول آن غلات تریاک و لبنیات و پشم و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان سیاه چادر و طناب بافی و راه آن اتومبیل رو است. ساکنین از طایفۀ سادات بوده چادرنشین هستند. در این آبادی امام زاده ای به نام داودرش وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

گریه شادی

گریه شادی
گریه از روی شوق کردن. اشک شادی. گریۀ شوق:
اگر شمع مزار من نریزد گریۀ شادی
که داغ خون من از دامن دلدار میشوید.
میرزا صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

گربه شاندن

گربه شاندن
فریفته شدن:
هرگز به دروغ این فرومایه
جزجاهل و غمر گربه کی شاند.
ناصرخسرو (از امثال و حکم دهخدا).
به حسرت جوانی به تو بازناید
چراژاژ خایی چرا گربه شانی.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا