جمع گربه سان (گربه مانند) تیره ایست از گوشتخواران که هیئت ظاهری آنها مانند گربه است و انگشت رو میباشند و چنگالهای قوی دارند که در حال استراحت دنباله ای از پوست روی آنها را میپوشاند بقسمی که در این موقع بزمین نمیرسند ولی هنگام حمله از غلاف خارج میشوند. شیر و پلنگ و ببر و یوزپلنگ و گربه وحشی و گربه خانگی در این تیره جای دارند تیره گربه پنجه روان پنجه داران
فریفته شدن: هرگز به دروغ این فرومایه جزجاهل و غمر گربه کی شاند. ناصرخسرو (از امثال و حکم دهخدا). به حسرت جوانی به تو بازناید چراژاژ خایی چرا گربه شانی. ناصرخسرو
کنایه از محیل و مکار چه حیله هائی که گربه در گرفتن موش میکند مشاهده گردیده باشد. (آنندراج). محیل. مکار. فریب دهنده. (از برهان) (از آنندراج). به عقیدۀ علامۀ دهخدا صحیح کلمه ’گربه شان’ و صحیح گربه سانی، ’گربه شانی’ است، در فرهنگ رشیدی نیز ’گربه شانه’ به معنی محیل و مکار آمده: و آن را به حیلت بلا بندی توان کرد و گربه شانی توان به میدان آورد. (کلیله و دمنه). در کلیله های چاپی این تعبیر ’گربه سان’ و ’گربه سانی’ ضبط شده، ولی بر حسب اقرب احتمالات اصل ’گربه شانی’ است. (امثال و حکم دهخدا). گربه شاندن به قرائن استنباط میشود که شاندن مصدر جعلی شانه کردن است (رجوع شود به شاندن) و گربه شاندن و گربه شانگی بمعنی تملق و چاپلوسی کردن: چو گربه شانگی کی لایق آید چنین سلطان چنین شیر ژیان را؟ مولوی (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین)