معنی کلیاوه کلیاوه کالیوه، عقب ماندۀ ذهنی، کر، ناشنوا، سرگشته، حیران، کالیو، کالیوه رنگ، سرگردان، گیج و ویج، گیج و گنگ، مستهام، گیج، واله، پکر، آسیون، آسمند، خلاوه، هامی تصویر کلیاوه فرهنگ فارسی عمید