جدول جو
جدول جو

معنی کالیوه رنگ

کالیوه رنگ
عقب ماندۀ ذهنی
کر، ناشنوا
سرگشته، حیران، کالیو، گیج و ویج، گیج و گنگ، سرگردان، هامی، کالیوه، آسیون، مستهام، پکر، گیج، خلاوه، آسمند، واله برای مثال خیالش خرف کرده کالیوه رنگ / به مغزش فروبرده خرچنگ چنگ (سعدی۱ - ۱۸۷)
تصویری از کالیوه رنگ
تصویر کالیوه رنگ
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کالیوه رنگ

کالیو رنگ

کالیو رنگ
گیج گونه سر گشته مانند: (خیالش خرف کرد و کالیو رنگ بمغزش فرو برد خر چنگ چنگ) (سعدی)
کالیو رنگ
فرهنگ لغت هوشیار

غالیه رنگ

غالیه رنگ
به رنگ غالیه. غالیه فام. سیاه. مشکین:
انگور بکردار زنی غالیه رنگست
و او را شکمی همچو یکی غالیه دان است.
منوچهری.
و رجوع به غالیه فام شود
لغت نامه دهخدا

کالیورنگ

کالیورنگ
گیج گونه. سرگشته مانند:
خیالش خرف کرد و کالیورنگ
بمغزش فروبرد خرچنگ چنگ.
سعدی
لغت نامه دهخدا