جدول جو
جدول جو

معنی فره ایزدی

فره ایزدی
در ایران باستان غلبه، قدرت، فرّ و شکوه شاهنشاهی که اهورامزدا، ایرانیان را از آن برخوردار می ساخت، کیاخره، خرّۀ کیانی
تصویری از فره ایزدی
تصویر فره ایزدی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با فره ایزدی

فره ایزدی

فره ایزدی
نوری است از جانب خدای تعالی که بر خلایق فایز می شود که بوسیلۀ آن قادر شوند بریاست و حرفتها و صنعتها و از این نور آنچه خاص است بپادشاهان بزرگ عالم و عادل تعلق گیرد... (از برهان تلخیص از توضیح کلمه خوره) :
پدید آمد آن فرۀ ایزدی
برفت از دل بدسگالان بدی.
دقیقی.
ز من بگسلد فرۀ ایزدی
گر آیم به کژی و نابخردی.
فردوسی.
چنان شاه پالوده گشت از بدی
که تابید از او فرۀ ایزدی.
فردوسی.
بدو گفت موبد انوشه بدی
جهاندار با فرۀ ایزدی.
فردوسی.
آنکه همی درخشد از روی او
رادی و فضل و فرۀ ایزدی.
فرخی.
ز سر تا قدم صورت بخردی
پدیدار از او فرۀ ایزدی.
نظامی.
رجوع به فر و خورده شود
لغت نامه دهخدا