جدول جو
جدول جو

معنی عیب بین

عیب بین
کسی که عیب ها و بدی های دیگران را می بیند و آشکار می سازد
تصویری از عیب بین
تصویر عیب بین
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با عیب بین

عیب بین

عیب بین
عیب بیننده. عیب جوی و نکته سنج و بداندیش. (ناظم الاطباء). بینندۀ زشتیها و بدیها: حکیمی به رمز وانموده است که هیچکس را چشم عیب بین نیست. (تاریخ بیهقی). آدمی هرچند زیرکتر باشد عیب بین تر باشد. (کتاب المعارف).
بر او گر عیب بین چشمی گشاید
به چشمم جز هنر جستن نیاید.
ظهوری (از آنندراج).
ببین به ناوک کج تا تو را شود روشن
که عیبناک شود هرکه عیب بین باشد.
ملانور (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

غیب بین

غیب بین
اختری (فالگیر) نهان بین نهان گشای بیننده غیب عالم مغیبات
غیب بین
فرهنگ لغت هوشیار

غیب بین

غیب بین
آنکه غیب را بیند. بینندۀ غیب و نهان. رجوع به غیب شود:
انبیا را داد حق تنجیم این
غیب را چشمی بباید غیب بین.
مولوی (مثنوی)
لغت نامه دهخدا