جَمعِ واژۀ صفح است. (منتهی الارب). رجوع بدان لغت شود، چیزی است شبیه به مسحه که بر رخسار می برآید و بسبب آن رخسار فراخ می گردد و آن در اسب مکروه است. (منتهی الارب)
موضعی است بین حنین و انصاب حرم بر جانب چپ آنکه از مشاش به مکه درآید و فرزدق، حسین بن علی را در طریق عراق در آنجا دیده و گوید: لقیت الحسین بأرض الصفاح علیه الیلامق والدرق... و ابن مقبل راست در مرثیۀ عثمان بن عفان: فنعف وداع فالصفاح فمکه فلیس بها اِلا دماءُ و محرب. (معجم البلدان)