معنی صاحب اقبال - فرهنگ فارسی عمید
معنی صاحب اقبال
صاحب اقبال
خوشبخت، سعادتمند، نیک بخت، خجسته، نیکوبخت، ایمن، سعید، خوش طالع، بختیار، شادبخت، خجسته فال، بلنداقبال، فرخنده طالع، فرخنده بخت، مقبل، صاحب دولت، مستسعد، خجسته طالع، طالع مند، جوان بخت، فرّخ فال، نیک اختر، نکوبخت، اقبالمند، بلندبخت، سفیدبخت
تصویر صاحب اقبال
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با صاحب اقبال
صاحب الحال
صاحب الحال
و صاحب الشامه (امیر قرمطی) یکی از امراء خود را صاحب الحال نام نهاده بجانب بعلبک فرستاد و صاحب الحال بعلبک را گرفته در آن دیار قتل عام کرد. (حبیب السیر جزء سوم از ج 2 ص 104)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.