معنی سای - فرهنگ فارسی عمید
معنی سای
- سای
- ساییدن، پسوند متصل به واژه به معنای ساینده مثلاً پولادسای، آسمان سای، سرمه سای، عنبرسای، مشک سای، نمک سای ساییدن، پسوند متصل به واژه به معنای ساینده مثلاً پولادسای، آسمان سای، سرمه سای، عنبرسای، مشک سای، نمک سای
فرهنگ فارسی عمید