جدول جو
جدول جو

معنی زهرمهره

زهرمهره
سنگ پادزهر، نوعی سنگ که از کیسۀ صفرای بز کوهی یا گاو کوهی به دست می آوردند و آن را به طور خوراکی یا مالیدنی در مداوای سم خوردگی و معالجۀ سم حشرات گزنده یا زهر مار به کار می بردند، حجرالتیس، حجرالسّمّ
تصویری از زهرمهره
تصویر زهرمهره
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با زهرمهره

زهرمهره

زهرمهره
مهره ای باشد که بدان دفع زهر افعی و غیره کنند. (برهان) (ناظم الاطباء). مهره ای که بدان زهر دفع کنند. (فرهنگ رشیدی). مهره ای که بدان علاج زهر کنند و آن را زهرکش نیز خوانند. (انجمن آرا) (از آنندراج). سنگ پازهر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

گهرمهره

گهرمهره
مهره ای از گوهر، مهره ای که در مغز مار باشد، گویند به دست هرکس افتد دولت او زایل نشود. (بهار عجم) (آنندراج) :
بجز خامه ات کآورد در پدید
گهرمهرۀ مار أرقم که دید.
طالب آملی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

سه مهره

سه مهره
سه طاس که در قدما در بعضی اقسام بازی نرد به کار میبردند
سه مهره
فرهنگ لغت هوشیار

گهر مهره

گهر مهره
مهره ای از گوهر، مهره ای که گویند در مغز مار است و بدست هر کس افتد خوشبخت گردد
فرهنگ لغت هوشیار

مارمهره

مارمهره
مهره ای است که با مار میباشد و آن را از قفای سر او بر میاورند و آن سبزرنگ است و خاکستری رنگ هم میشود
فرهنگ لغت هوشیار

آهارمهره

آهارمهره
عمل آهار زدن و سپس با مهره روشن و صیقلی کردن: کاغذ آهارمهره دار. وفعل آن آهارمهره کردن و آهارمهره زدن است. ترزیز
لغت نامه دهخدا

خارمهره

خارمهره
تیغ مهره: رباط چهارم از خارمهرۀ گردن رسته است. (ذخیرۀخوارزمشاهی). و رباط جفت نخستین از خارمهرۀ دوم رسته است. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). و جفت چهارم را رباطهااز خار مهرۀ دوم رسته است. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا