جدول جو
جدول جو

معنی زراوشان

زراوشان
شب بو، گیاهی زینتی باساقۀ بلند و گل هایی به رنگ های مختلف
شب انبوی، خیرو، خیری، هیری
تصویری از زراوشان
تصویر زراوشان
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با زراوشان

زراوشان

زراوشان
گلی است که آن را خیری می گویند و اقسام آن بسیار است. (برهان) (آنندراج). گل خیری. (ناظم الاطباء). خیری. شب بو. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

زرافشان

زرافشان
ویژگی آنچه با طلا اندود شده مثلاً کاغذ زرافشان، بافته شده با تارهای زر، زربافت، دارای نقش هایی از طلا، کسی که سیم و زر نثار می کند، زرافشاننده، زرافشانی و نثار کردن سیم و زر، برای مِثال سران عرب را زرافشان او / سرآورد بر خطّ فرمان او (نظامی۵ - ۸۷۶)
زرافشان
فرهنگ فارسی عمید

زرافشان

زرافشان
چیزی که ریزه زر یا گردِ زر بر آن افشانده باشند، شاباش، نثار کردن زر و سیم
زرافشان
فرهنگ فارسی معین

سراوشان

سراوشان
سرافشان. رقصنده که حرکات سبک و ابلهانه کند:
ای حجت خراسان کوته کن
دست از هر ابلهی و سراوشانی.
ناصرخسرو (دیوان چ تهران ص 478)
لغت نامه دهخدا

زرافشان

زرافشان
یکی از چهار ناحیه ای که ایالت سغدیان قدیم را تشکیل میدهد و عبارتند از فرغانه، سمرقند و بخارا و همین ناحیه رجوع به کتاب احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 113 و 132 شود
لغت نامه دهخدا

زرافشان

زرافشان
نام دیگر رود سغد است که قسمت اعظم ایالت سمرقند را سیراب می کند و آن را در سمرقند کوهک نیز نامند. رجوع به احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 132و رجوع به احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 132، یسنا ص 41، یشتها ج 1 ص 227 و تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1719 شود
لغت نامه دهخدا

درافشان

درافشان
آنکه در میپاشد، بلیغ زبان آور، بحر هشتم از هفده بحر اصول موسیقی قدیم
فرهنگ لغت هوشیار