جدول جو
جدول جو

معنی راست بالان

راست بالان
گروهی از حشرات با دگردیسی تدریجی مانند ملخ ها، جیرجیرک ها، آخوندک ها
تصویری از راست بالان
تصویر راست بالان
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با راست بالان

راست بالان

راست بالان
جَمعِ واژۀ راستبال و آن بر دستۀ حشراتی که بال راست و مستقیم دارند اطلاق میشود مانند ملخ، (ازجانورشناسی عمومی ج 1 ص 160)، رجوع به راست بال شود
لغت نامه دهخدا

راست بالا

راست بالا
مستوی القامه، معتدل القامه، راست قد، آخته بالا، کشیده قامت، سروقد:
همه شاه چهر و همه ماهروی
همه راست بالا همه راستگوی،
فردوسی،
،
درخت سرو، (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا

راست بازار

راست بازار
راسته بازار، (ناظم الاطباء)، صف بازار که عبارت از یکی از دو طرف بازار است و در آن دکاکین میباشد:
دل ناشاد من در راست بازار زیانکاری
نمی سازد بصد سودا خریدار زیانی را،
علی نقی کمره ای (از آنندراج)،
و رجوع به راسته بازار و راستا بازارشود
لغت نامه دهخدا

راست باختن

راست باختن
باختن بی غدر و تزویر. دغا و دغلی نکردن در قمار. جر نزدن. یکرنگی بکار بردن. دورویی و تزویر نکردن: گفت که این امیری به چه یافتی گفت ای شیخ به راست باختن و پاک باختن. (اسرار التوحید ص 178)
لغت نامه دهخدا

راست بیان

راست بیان
بیان کننده براستی. راستگو. صادق القول. راست گفتار:
وصف تو آن است کز زبان توگفتم
من بمیان ترجمان راست بیانم.
سوزنی
لغت نامه دهخدا

راست بال

راست بال
که بال مستقیم دارد، مقابل کج بال،
حشره ای که بال راست و مستقیم دارد، مانند ملخ، آبدزدک، (از جانورشناسی عمومی ج 1 ص 160)
لغت نامه دهخدا