معنی خندنده - فرهنگ فارسی عمید
معنی خندنده
- خندنده خَندَندِه
- خندان، خنده کننده، درحال خندیدن، ضاحک، خندناک، خنده رو، سبک روح، ضحوک، خنداخند، شکفته، منبسط، خنده ناک خَندان، خنده کننده، درحال خندیدن، ضاحِک، خَندناک، خَندِه رو، سَبُک روح، ضَحوک، خَنداخَند، شِکُفتِه، مُنبَسِط، خَندِه ناک
تصویر خندنده
فرهنگ فارسی عمید