معنی خان خانی
- خان خانی
- ویژگی مملکتی که در هر قسمت آن خان یا امیری حکمرانی می کند، ملوکالطوایفی
واژههای مرتبط با خان خانی
خان خانی
- خان خانی
- حکومتی که در هر گوشه آن خان یا امیری حکمفرما باشد ملوک الطوایفی
خان خانی
- خان خانی
- حکومتی با دولت مرکزی ضعیف، که هر بخش از کشور برای خود امیری داشته باشد
خان خانی
- خان خانی
- ملوک الطوایفی، رجوع به ملوک الطوایفی شود، هرج و مرج
جان خانی
- جان خانی
- نوعی جوال بزرگ و خشن
خان خانم
- خان خانم
- دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه، واقع در 24 هزارگزی خاوری قره آغاج و 26 هزارگزی جنوب شوسۀ مراغه به میانه. ناحیه ای است کوهستانی با آب و هوای معتدل دارای 163 تن سکنه که شیعی مذهب و ترک زبانند. آب آنجا از چشمه و محصول آن غلات و بزرک و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی و جاجیم بافی است. راه این ده مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
خانخانی
- خانخانی
- چند فرمانی
خانه خانه
- خانه خانه
- سوراخ سوراخ، خانه های متعدد
خان خانان
- خان خانان
- عنوان پادشاهان چین و ترکستان
خانه خانه
- خانه خانه
- خانه به خانه، دارای خانه های متعدد، دارای شکل های چهارگوش مانند صفحۀ شطرنج
