جدا کردن و کندن میوه یا گل از درخت یا بوته، برای مثال رفتم به باغ تا که بچینم سحر گلی / آمد به گوش ناگهم آواز بلبلی (حافظ۲ - ۶۳۰)، بریدن موی یا ناخن با قیچی دانه دانه برداشتن چیزی از زمین، مثل دانه برداشتن مرغ کنایه از برگزیدن و جدا کردن چیزی از میان چیزهای دیگر چیزهایی را با نظم و ترتیب پهلوی هم یا روی هم قرار دادن جدا کردن و کندن میوه یا گل از درخت یا بوته، برای مِثال رفتم به باغ تا که بچینم سَحر گلی / آمد به گوش ناگهم آواز بلبلی (حافظ۲ - ۶۳۰)، بریدن موی یا ناخن با قیچی دانه دانه برداشتن چیزی از زمین، مثل دانه برداشتن مرغ کنایه از برگزیدن و جدا کردن چیزی از میان چیزهای دیگر چیزهایی را با نظم و ترتیب پهلوی هم یا روی هم قرار دادن