جدول جو
جدول جو

معنی چهارسمت

چهارسمت
چهار جهت، چهار طرف، رو به رو و پشت سر و طرف راست و طرف چپ
تصویری از چهارسمت
تصویر چهارسمت
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چهارسمت

چهارسمت

چهارسمت
چهارطرف. چهارجانب. چهارجهت. رجوع به چارسمت شود
لغت نامه دهخدا

چارسمت

چارسمت
چارطرف. چارجانب. چارسو. مشرق و مغرب و شمال و جنوب
لغت نامه دهخدا

چهارسوق

چهارسوق
بازار، جای داد و ستد و خرید و فروش کالا، محل اجتماع و داد و ستد فروشندگان و خریداران، کوچۀ سرپوشیده که دارای چندین مغازه یا فروشگاه باشد
چهارسوق
فرهنگ فارسی عمید

چهارعمل

چهارعمل
چهارعمل اصلی، چهارعمل اصلی مثلاً در ریاضیات عمل های جمع، تفریق، ضرب و تقسیم
چهارعمل
فرهنگ فارسی عمید

چهارجهت

چهارجهت
چهار جهت اصلی که عبارت است از مشرق، مغرب، شمال و جنوب، چهار سمت
چهارجهت فرعی: چهار جهتی که بین چهار جهت اصلی قرار دارد و عبارت است از شمال شرقی، جنوب شرقی، شمال غربی و جنوب غربی
چهارجهت
فرهنگ فارسی عمید

چهارچمن

چهارچمن
کنایه از عالم و جهان است. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

چهارجهت

چهارجهت
چهار حد اصلی. چهارسوی وچهارطرف: چهار جهت اصلی، مشرق، مغرب، شمال و جنوب. چهار جهت فرعی، شمال شرقی، شمال غربی، جنوب شرقی و جنوب غربی، عالم. رجوع به چارجهت شود
لغت نامه دهخدا