جدول جو
جدول جو

معنی چرخ دوار

چرخ دوار
کنایه از آسمان، طاس آبگون، چرخ روان، چرخ چنبری، سقف لاجورد، پردۀ نیلگون، چرخ گردان، طارم فیروزه، طاق طارم، گنبد لاجوردی، چرخ بلند، طاس نگون، چتر مینا، چرخ گردان، قلزم نگون، کلّۀ نیلوفری، چتر کحلی، قبّه خضرا، چرخ کبود، طاق مقرنس، چرخ خضرا، چرخ کبود، کلّۀ خضرا، طارم اطلس، چرخ دوّار، سقف مینا، طاق کحلی، طارم نیلگون، چرخ روان، چرخ چنبری، چرخ اخضر، چرخ آبنوس، چرخ مقوّس، چتر آبگون، دریای اخضر، چرخ مینا، چرخ آبنوس، چرخ بلند، چرخ مینا، طاق مینا، خرگاه مینا، چرخ نیلوفری، چرخ اخضر، چادر لاجوردی، خرگاه سبز، رواق زبرجد، چرخ دولابی، چرخ مقوّس، طاق فیروزه، چرخ نیلوفری، خرگاه گردان، رواق چرخ، طاق خضرا، رواق فلک، طاق ازرق، گنبد کبود، رواق نیلگون، چرخ دولابی، تشت غربالی، طاق نیلوفری، طاق لاجوردی، گنبد طارونی، چرخ خضرا، طارم اخضر، طاس افلاک، رواق کبود
تصویری از چرخ دوار
تصویر چرخ دوار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چرخ دوار

چرخ دوار

چرخ دوار
آسمان. (ناظم الاطباء). کنایه از آسمان و فلک. چرخ. چرخ گردنده. چرخ گردان:
بدل از مکر و از حسد دورند
حاصل دهر و چرخ دوارند.
ناصرخسرو.
رجوع به چرخ دولابی شود.
، بخت ناپایدار. (ناظم الاطباء). کنایه از بخت و اقبال، که بی ثبات و ناپایدار است
لغت نامه دهخدا

چرخ وار

چرخ وار
مانند چرخ. چرخ مانند. چرخ وش. آنچه همچون چرخ حرکت دوری کند. شبیه به چرخ در حرکت و گردش. دوار مثل چرخ:
درنگ آر ای سپهر چرخ وارا
کیاخن ترت باید کرد کارا.
رودکی (از فرهنگ اسدی).
، آسمان وار. فلک وار. سپهرمانند. رجوع به چرخ و چرخ وش شود
لغت نامه دهخدا

چرخ دار

چرخ دار
بمعنی کماندار است. (آنندراج). دارندۀ کمان. آنکس که با کمان تیراندازی کند:
ز شه برجی قضا را چرخداری
ملک را دید در میدان برابر.
حکیم ازرقی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

چرخ روان

چرخ روان
کنایه از آسمان، چَرخِ خَضرا، چَرخِ گَردان، سَقفِ لاجِورد، چَترِ کُحلی، چَرخِ مُقَوَّس، طاقِ مینا، دَریایِ اَخضَر، چَرخِ بُلند، چَرخِ اَخضَر، طارَمِ اَخضَر، چَترِ آبگون، طارَمِ فیروزِه، چَرخِ بُلَند، طاقِ اَزرَق، طارَمِ اَطلَس، طاسِ آبگون، گُنبَدِ لاجِوَردی، رِواقِ چَرخ، گُنبَدِ کَبود، طاقِ لاجِوَردی، طاقِ نیلوفَری، رِواقِ کَبود، چَرخِ نیلوفَری، چَرخِ مُقَوَّس، کِلِّۀ نیلوفَری، قُبِّهِ خَضرا، چَرخِ دولابی، چادُرِ لاجِوَردی، چَرخِ کَبود، چَرخِ دَوّار، چَرخِ مینا، چَرخِ چَنبری، سَقفِ مینا، طاقِ کُحلی، کِلِّۀ خَضرا، رِواقِ نیلگون، گُنبَدِ طارونی، چَرخِ اَخضَر، خَرگاهِ مینا، طاس نِگون، رِواقِ فَلَک، چَرخِ دولابی، چَرخِ آبنوس، چَرخِ دَوّار، طاقِ طارَم، پَردِۀ نیلگون، چَرخِ چَنبری، خَرگاهِ گَردان، چَرخِ خَضرا، چَرخِ کَبود، طاقِ مُقَرنَس، چَرخِ رَوان، تَشتِ غَربالی، چَترِ مینا، چَرخِ نیلوفَری، طاقِ فیروزِه، قُلزُمِ نِگون، چَرخِ آبنوس، خَرگاهِ سَبز، طارَمِ نیلگون، طاقِ خَضرا، طاس اَفلاک، چَرخِ مینا، رِواقِ زِبَرجَد، چَرخِ گَردان برای مِثال چنین است آیین چرخ روان / توانا به هر کار و ما ناتوان (فردوسی - ۸/۳۹۶)
چرخ روان
فرهنگ فارسی عمید