معنی چرت چرت حرف بی ربط و بی معنی، سخن بیهوده و بی سر و ته، چرند، یاوه، ژاژ، ژاژه، چرند و پرند، دری وری، جفنگ، شرّ و ور، کلپتره، چرت و پرت، فلاده، بسباس، ترّههچرت و پرت: چرت تصویر چرت فرهنگ فارسی عمید
چرت چرت حالت نیم خواب، حالت کسی که او را خواب آمده، پی در پی چشم بر هم نهادن و باز کردن فرهنگ لغت هوشیار
چرت چرت حالت بین خواب و بیداری، خواب سبک، غنودگی، پینکیچرت زدن: اندکی خوابیدن، به خواب کوتاه رفتن فرهنگ فارسی عمید